نمیدونی.....
|
||
دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 18:23 :: نويسنده : من
دیروز کاری نداشتیم ولی امروز یک کارداریم ادامه مطلب ...
حرف می زنی و من در امتداد لبهای تو... به آهنگ باران می رسم و غرق می شوم در سیل گفتن خداحافظیت حرف می زنی و من در امتداد لبهای تو... به آهنگ باران می رسم و غرق می شوم در سیل گفتن خداحافظیت دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 18:11 :: نويسنده : من
آخرش ميكشه منو بقضي كه توي صدامه اين قصه نيست عزيزم دفتر خاطراتمه وقتي دلتنگ تو بودم تو سكوتم رو شنيدي روي گونه هاي خيسم رد گريه هامو ديدي اشك من نزاشت ببينم با كدوم ترانه رفتي چقدر عاشقانه موندي چقدر عاشقانه رفتي با يك لوقمه نون و گريه با دل پاره و پيرم زنده موندم تا بيايي و نديدي از غمت بميرم يك صداي خسته دارم يك دل شكسته دارم كمكم كن تا بتونم سر رو شونه هات بزارم آخرش ميكشه منو بقضي كه توي صدامه اينا قصه نيست عزيزم دفتر خاطرهامه عزيزم ساكتم. غرق سكوته تشنه ام كويره روتـــه تو هميشه نيستي اما من هميشه رو به نگاهتم با يك لوقمه نون و گريه با دل پاره و پيرم زنده موندم تا بيايي و نديدي از غمت بميرم يك صداي خسته دارم يك دل شكسته دارم كمكم كن تا بتونم سر رو شونه هات بزارم دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 18:10 :: نويسنده : من
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|